جدول جو
جدول جو

معنی بال زن - جستجوی لغت در جدول جو

بال زن
(ژَ دَ / دِ)
جنبانندۀ بال. حرکت دهنده بال. بال زننده. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیل زن
تصویر بیل زن
ویژگی کسی که با بیل زمین را زیر و رو می کند
فرهنگ فارسی عمید
(دَ دَ / دِ)
طبل زن. (لغت محلی شوشتر). طبال، مقارب با زن پیر. (لغت محلی شوشتر). مقاربت کننده با زن پیر. آرمنده با پیرزال
لغت نامه دهخدا
(بَ رَ / رِ)
فالگیر. فالکباز. فالبین. طالعبین:
به پیش زن فال زن برگذشت
به مهتر نگه کرد و اندرگذشت.
فردوسی.
رجوع به فال شود
لغت نامه دهخدا
(اَ حَرر)
آنکه با بیل کار میکند مانند باغبان. (از آنندراج) (ناظم الاطباء) ، کنایه از دهقان و مزارع. (غیاث) :
همان بیل زن مرد آلت شناس
کند بیلکش را به بیلی قیاس.
نظامی.
- امثال:
تو اگر بابا بیل زنی بباغچۀ خودت بزن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ کَدد)
نوازندۀ تال. (آنندراج) :
دهم نسبت تال زن با صبا
که این نافه سایست و آن نغمه سا.
ظهوری (از آنندراج).
رجوع به تال (ساز) شود
لغت نامه دهخدا
(مَ ذَ)
بال زدن مرغ،. تکان دادن بال. هفوه. (منتهی الارب). اخفاق. (تاج المصادر بیهقی) : پر و بال به آب زلال شسته، بال میزد و نشاط میکرد. (سندباد نامه ص 335).
لغت نامه دهخدا
(لِ)
بازوی زین را گویند. (آنندراج). اطراف و دامنه های زین. (ناظم الاطباء). دامنۀ زین که به بال شبیه است. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 181). دو دامن زین که دو پهلوی اسب را پوشاند و رکاب از زیر آن آویخته گردد و معمولاً شکل بال دارد. برگۀ زین. برگه
لغت نامه دهخدا
تصویری از تال زن
تصویر تال زن
نوازنده تال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فال زن
تصویر فال زن
فالگیر فال بین طالع بین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
ترفرف
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
Flap
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
battre des ailes
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پارچه ای که هنگام درو به دست پیچند
فرهنگ گویش مازندرانی
وجین کاری که با کج بیل وجین کند
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی در آغل برای آویزان کردن سرشاخه و علوفه برای استفاده
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
กระพือปีก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
aletear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
хлопать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
flattern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
махати крилами
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
trzepotać skrzydłami
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
拍打
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
bater as asas
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
battere le ali
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
پرندہ کی طرح پر پھڑپھڑانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
fladderen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
পাখা ঝাপটানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
kupiga mabawa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
kanat çırpmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
날개를 퍼덕이다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
羽ばたく
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
לנפנף בכנפיים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
पंख फड़फड़ाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
mengepakkan sayap
دیکشنری فارسی به اندونزیایی